جشنواره مردمی فیلم عمار

جشنواره مردمی فیلم عمار
توانسته طیفی از بچه های حزب اللهی و انقلابی را دور هم جمع کند (البته نه همه شان را) که علاقه مند به سینما هستند.
توانسته برای کسانی که یا سینما نمی روند و یا توان سینما رفتن را ندارند و یا اصلا در سینمای ایران در نظر گرفته نشده اند را مخاطب خود قرار دهد و این مخاطبان همان مردمند.
توانسته برخی از مستندسازان (چون جشنواره هنوز در عرصه فیلم داستانی ادعایی ندارد) که آثارشان معمولا در جشنواره های دیگر کشور جایی ندارند و معمولا دیده نمی شده را بها دهد و فرصت اکرانش را فراهم نماید.
توانسته محملی باشد برای بیان برخی دغدغه های روز بچه انقلابی ها که بارها خواسته اند جایی فریاد بزنند اما تریبون و یا رسانه اش را نداشته اند.
توانسته بارقه ی امید و افقی روشن ایجاد کند (هرچند کم بضاعت) برای باز شدن عقده های در گلو مانده خیل نوجوان هایی که الان جوان شده اند و جوان هایی که قدری موی سفید در محاسن و موهایشان دیده می شود و شاید انقلاب را ندیده اند و جنگ را لمس نکرده اند اما برای لحظه لحظه خاطراتش اشک می ریزند.
توانسته به اثبات برساند که می توان اقشار آسیب دیده، روستاییان و مردمی که فقط از آنها برای لطمه زدن به چهره جمهوری اسلامی و جایزه گرفتن از جشنواره های غربی به عنوان سوژه استفاده می شده اند را مخاطب خود قرار دهد.
تواسته با کمترین هزینه و به دور از ریخت و پاش های رایج جشنواره ها، عوض جار و جنجال های بی فایده، فطرت و عقیده هنرمند را درگیر کند تا برای ادامه آرمانخواهی اش پا در این عرصه بگذارد، فیلم بسازد و جشنواره را جان تازه ای ببخشد.
توانسته فضای نقد درون گفتمانی مبتنی بر ارزش های انقلاب را در عرصه رسانه تصویری فراهم کند و شروعی باشد بر پایان غفلت های رایج در مقطع حساس دهه چهارم انقلاب و همچنین بستری مناسب برای رسیدگی به مطالبات مردم و به عبارت بهتر صاحبان انقلاب.
جشنواره مردمی فیلم عمار
می تواند آرمان امام در زمینه هنر، هنرمند و سینما را تحقق بخشد که همان ظلم ستیزی، عدالت و اصلاح سینما است.
می تواند به منویات حضرت رهبری در عرصه سینما و رسانه جامه عمل بپوشاند و حتی روحانیت را به سینما نزدیک کند.
می تواند کسانی که دلشان برای انقلاب می سوزد به دلیل نارضایتی از ناکارامدی برخی مسئولین دلخورند و همین دلخوری موجب شده به موضوعاتی غیر از انقلاب در آثارشان بپردازند را درگیر کار کند و به آنها فرصت دهد.
می تواند به استانداردهای سینمای مستند و داستانی نزدیک شده، بیاموزد و بیاموزاند و سطح آثار را بالا برده تا تاثیر خود را وسعت بخشد.
می تواند با سیاست درست و بدون فاصله گرفتن از رویکردهای انقلابی خود کاری کند تا با عنایت به کلام رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی دیگران را هم وارد بازی خود کند و نتایج خوبی را از این موقعیت برای خود برداشت کند.
می تواند فضای سینمای کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد و الگوی مناسبی باشد جشنواره ها با هدف جریان سازی بر اساس خواسته های دین، مردم و انقلاب در روزگاری که عموم مسئولین ما درگیر تصاحب پستها، درگیری های بی نتیجه، دعوا بر سر اکران ها، قهر و آشتی و استعفاهای معنادار هستند و جشنواره هایشان چیزی جز بیلان کاری و تبلیغات نیست.
جشنواره مردمی فیلم عمار
باید زودتر از اینها ایده اش شکل می گرفت و شروع به کار میکرد و گویا کمی دیر به صحنه آمده است که اگر چه بازهم جای امید و خوشحالی است.
باید نفی کامل سینمای ایران را کنار گذاشته و آن را با خود همراه کند چرا که بالاخره سینمای ایران حتما ظرفیت هایی دارد و نشان داده می تواند از انقلاب و ارزش ها بگوید اما نگفته و دچار کم کاری و غفلت شده است. پس باید با نقد صحیح و دلسوزانه ترمیمش کرد و به خدمت انقلاب گرفت.
باید جذب سرمایه و اعتبار داشته باشد برای سفارش و نگارش فیلمنامه، خلق داستان و درام پرکشش تا از این مسیر کارگردان های خوش نام را برای تولید آثار فاخر برانگیزاند.
باید با اعتماد سازی و استفاده از عموم نیروهای انقلابی که تا به امروز در هنر سینما و ادبیات ریش سفید کرده اند برای اعتلای این نوع سینما بهره بگیرد.
باید عقبه فکری و علمی خود را تقویت کند و با حضور نظریه پردازان زیرساخت های این نوع سینما را فراهم سازد. سینمایی که قاطبه مردم آن را هدایت و مدیریت می کنند و از ظاهرسازی و ریا به دور است و حقیقت انقلاب و ارزش های دینی را به تصویر میکشد. سینمایی که خلاء های بسیار سینمای صرفا هنری را پر می کند و رویکردها در سینمای ایران تصحیح می کند. سینمایی که منکر شعار سینما برای سینما و هنر برای هنر است و آن را در خدمت درد مردم و انقلاب قرار می دهد.
در پایان و در جواب مجری برنامه هفت که پرسید مگر فیلمسازان ما در آثارشان حرفی غیر از ایران گفته اند؟! باید بگویم: متاسفانه فیلمسازان ما (اکثرشان) از ابتدای انقلاب تاکنون ایران خود را تفسیر کرده اند و نه به جمهوریتش پایبند بوده اند و نه اسلامی بودنش. گویا ایران زائیده ذهن خود را بارها و بارها به تصویر کشیده اند و همواره از مردم دور بوده اند. شاید شاهد حرفم همین عدم اطمینان مردم به سینما و سرد و خالی بودن گیشه هایش است.
آیا سینمایی که امام گفت همین بود؟ آیا سینمایی که مردم می خواهند همین است؟ البته هربار که صحبت از این مسائل و مصائب سینما می شود خیلی سریع جوابم را در می یابم و آن اینکه اگر از همه ی اعتقادات و داشته های دینی ات نگذری اصلا جایی در سینما نمی یابی و گویا ذات سینما همین است. امیدوارم خیلی زود استعدادهای جوان و فیلمسازان خوش قریحه و خوش ذوقی که تا به حال فرصت خلق اثر نیافته اند وارد این عرصه شوند و خلاف این ادعای بالا را ثابت کنند همان گونه که سید شهیدان اهل قلم وجدان کرد و به ما فهماند.
والسلام علی من اتبع الهدی
برچسبها: جشنواره مردمی فیلم عمار, سینمای ایران, انقلاب اسلامی, سینمای آرمانی