سیاسفید

خدا و رسوایی

کودکی را تصور کن که حیاتش به وجود مادر بسته است ... مادر غذایش می دهد، تر و خشکش می‌کند به او مهر می‌ورزد، می‌نوازدش و به آغوش میکشد.

خداوند در حدیثی قدسی میفرماید: ما من عبد یأثر هواه هوای إلا تولیت امره. هر بنده‌ای که خواسته‌ی مرا بر خواسته‌ی خودش مقدم کند ولایتش را بدست میگیرم

می دانی یعنی چه؟ یعنی خداوند مانند همان مادر که سرپرستی کودکش را بر عهده دارد، تمام امور تو را به دست می‌گیرد، خواسته هایت را برآورده و تو را از مردم بی نیاز می کند و به تو عزت می دهد.

دلت را سرشار از محبتش میکند ... دیگر تنها نیستی،  همیشه او را در کنارت حس میکنی

...و این لحظه‌ی بریده شدن از همه چیز و اتصال به همه چیز است

خدا ... همان که از روحش در خاک بی ارزش وجودمان دمید (و نفخت فیه من روحی/حجر،۲۹)... فرشتگان را در برابرمان امر بر سجده کرد ... اما چرا زیبایی ظاهری دنیا ما را فریب داده؟ اسیر خواسته‌ها و غرق در آرزوها شده ایم

گاهی اوقات انسان خودش را گم می کند ... آنقدر مشغول زمین و زمینی ها می‌شود که دیگر آسمان را از یاد می‌برد ... خدا را ... قدرتش، علمش و زیبایی‌اش

و همین دلبستگی به دنیا مانند غل و زنجیر انسان را در بند می‌کشد و از پرواز باز می‌دارد ...

علی علیه السلام می فرمایند: بگذارید و بگذرید، ببندید و دل نبندید، چشم بیاندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...

پس نگو چرا گم شده ام... تو "خودت" را گم کرده‌ای

تعجب می‌کنم از کسی که به دنبال گمشده‌اش می گردد حال آنکه خودش را گم کرده و به دنبال آن نیست. امام علی علیه‌السلام

فقط میدانیم خدایی هست اما او را باور نکرده‌ایم

نیاز است کمی فکر کنیم ... مگر او نیست که گنج‌های زمین و آسمان در دست اوست و به من و تو اجازه‌ی درخواست داده‌ است و اجابت آن را به عهده گرفته

بین خودش و ما کسی را قرار نداده‌ تا حجاب و فاصله ایجاد کند

مگر او نیست که در کیفر گناهان شتاب نداشته و برای توبه و بازگشت بر ما عیب نگرفته‌

آنجا که سزاوار رسوایی بوده‌ایم، رسوا نساخته‌ و برای بازگشتمان شرایط سنگین نگذاشته‌ بلکه خود دعوت کرده است

حالا انسان میفهمد که اساس تمام امور باور است ...

امیر عشق علی علیه السلام میفرماید: هر گاه خدا رابخوانی ندایت را میشنود، پس آنچه در دل داری نزد او بازگوی، غم و اندوه را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌های تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند. نامه‌ی31 نهج البلاغه


برچسب‌ها: رسوايي, نفخت فیه من روحی, امام علي, وبلاگ سياسفيد
+ نوشته شده در  شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶ساعت   توسط مسعود زارعیان  |